غربت عمیق اندوه منو چاه خشک تو بیابون نداره
سردی و تاریکی زندگیمو هیچ شبی تو هیچ زمستون نداره
مثل شعر مرثیه از شب و گریه پرم
mesle shere marsiye az shabo gerye poram
برای تموم شدن لحظه ها رو می شمرم
baraye tamoom shodan lahzeharo mishmoram
کی ستاره منو از آسمون
پشت این پرده خاموشی کشید
گلدون شیشه ای مو کی زد به سنگ
کی منو بخود فراموشی کشید
کاش میشد واسه خودم گریه کنم
اینقدر گریه که دل پاک بشم
سبک و پاکیزه مثل خود اشک
زیر خاک گریه هام خاک بشم
مثل شعر مرثیه از شب و گریه پرم
mesle shere marsiye az shabo gerye poram
برای تموم شدن لحظه ها رو می شمرم
baraye tamoom shodan lahzeharo mishmoram
چشمای ساکت تو رنگ شبه
شبی که سرد و فردا نداره
شبی که باید بمیره زیر نور
مثل اون مرگی که اما نداره
کاش یکی حرف منو باور می کرد
کاش یکی می فهمید اندوه منو
کاش یکی تو بُهت تنهایی من
باورش می شد غم شکستنو
مثل شعر مرثیه از شب و گریه پرم
mesle shere marsiye az shabo gerye poram
برای تموم شدن لحظه ها رو می شمرم
baraye tamoom shodan lahzeharo mishmoram
ترانه آهنگ مرثیه از ستار
کاش یکی تو بُهت تنهایی من
باورش می شد غم شکستنو
مثل شعر مرثیه از شب و گریه پرم
mesle shere marsiye az shabo gerye poram
برای تموم شدن لحظه ها رو می شمرم
baraye tamoom shodan lahzeharo mishmoram